نوشته شده در پنج شنبه 94/10/3ساعت 4:13 عصر
(( بسم رب الشهدا ء و الصدیقین ))
زندگینامه ونحوه ی شهادت دانش آموز شهیده سهام خیام
مقدمه :
این گناه نسل جوان ما نیست که دختر کوچک سرزمین خود را نشناسد، او شاید اگر نام «سهام خیام» را بشنود، تصور کند نام یکی از دختران کشورهای فلسطین و لبنان را شنیده است! این گناه ماست که سهام خیام را درست پس از شهادتش در شهر اشغالی هویزه جاگذاشتیم و نتوانستیم اسطوره های پایداری و مقاومت کشورمان را به کسانی که بعد از آنها می آیند معرفی کنیم. سرزمین ایران قهرمانانی دارد که مفهوم حقیقت اند و حقیقت وجود ما زنده به حقیقت حماسه آنان است.قهرمانانی چون بزرگمردان کوچک خرمشهر، محمدحسین فهمیده و بهنام محمدی که با مداد شجاعت خویش، دفترچه خیال دشمنان را خط خطی کردند؛ و شیر زنانی پیرو مکتب زینب(س)، چون دخترک قهرمان هویزه- سهام خیام- که با قدرت آتشین سنگریزه های ابابیلی اش، سپاه سیاه ابرهه را مبهوت شجاعتش کرد.
نوشته شده در پنج شنبه 94/10/3ساعت 4:8 عصر
بعد از شهادت محمد، اصغر بیتاب جبهه بود. هر چه سعی کردم او را از رفتن منصرف کنم، نشد؛ سن کم و جثه کوچکاش را هم بهانه کردم، که شناسنامهاش را دستکاری کرد و برای اعزام اسم نوشت. وقتی دیدم دارم مغلوب خواسته او میشوم، برایش شرطی گذاشتم که فکر میکردم مو لای درزش نمیرود!
شهیدان «محمد و اصغر عرب رستمی» از شهدای شهر شهید پرور ورامین هستند که پدرشان نیز افتخار حضور در جبههها را داشته و در کنار آن سالها مسئول اطلاع رسانی شهادت رزمندگان به خانوادهها را بر عهده داشته است.
«حسین قلی عرب رستمی» پدر شهیدان «محمد و اصغر عرب رستمی» برایمان اینچنین روایت کرد:
بنده 77 سال سن دارم و متولد روستای رستم آباد از توابع شهر جوادآباد ورامین هستم. پس از ازدواج به شهرری مهاجرت کرده و در منطقه پل سیمان ساکن شدم. پس از 20 سال سکونت در شهرری، اوایل پیروزی انقلاب به ورامین مهاجرت کردم.
محمد فرزند اولم بود که در سال 1339 در شهرری به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ابنسینا گذارند و پس از مهاجرت به ورامین، مقطع راهنمایی را در مدرسه شهید رجایی ادامه داد. با تأسیس بسیج جزو اولین افرادی بود که به عضویت پایگاه بسیج مهدیه کارخانه قند ورامین درآمد.
نوشته شده در پنج شنبه 94/10/3ساعت 3:37 عصر
شهید علی فلاح فقط 16 سال داشت که فرمانده پایگاه مقاومت بسیج مسجد جامع خزانه بخارایی شد؛ او به واسطه سفارش امام زمان (عج) مادرش را راضی میکند تا به جبهه اعزام شود؛ این شهید دانشآموز به همراه 45 نفر از بچههای محل میرود تا خرمشهر را از محاصره دربیاورد؛ دوستانش ماموریتشان تمام میشود و بازمیگردند اما علی میماند.
شهید فلاح در نهرخین به شهادت میرسد و پیکرش 27 سال در آنجا میماند تا اینکه در محرم 1388 هدیهای از امام حسین (ع) به مادرش میرسد؛ انگشتر، پلاک و چند تکه استخوان.
در وصیتنامه این شهید دانشآموز که 3 روز قبل از شهادتش بر قلب کاغذ حک شده، آمده است:
“بسم رب الشهداء و الصدیقین؛ ان الذین آمنوا و هاجرو و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله اولئک هم الفائزون
سلام بر مهدی (عج) و نایب بر حقش امام خمینی (ره)، سلام بر شهیدان، سلام بر خانواده شهداء، سلام بر رزمندگان، سلام بر معلولین، سلام بر مجروحین، سلام بر پدر، مادرم، خواهران و برادران عزیزم، سلام بر دوستان عزیزم و سلام بر اقوامهای گرامیم.
نوشته شده در پنج شنبه 94/10/3ساعت 3:30 عصر
نام : رضا پناهی
تولد : 1349
محل تولد : کرج – در خانوادهای مذهبی
تاریخ شهادت : 1361 در 12 سالگی
شهید رضا پناهی سال 1349 بود که در کرج به دنیا آمد. در خانوادهای مذهبی؛ اما بیشتر از 12 سال نتوانست سنگینی تن کوچکش را بر روح بزرگش تحمل کند و به اصرار، پدر و مادر خود را راضی کرد تا سرانجام در دوازدهمین سال زندگیاش ابدی شود. وصیت نامهاش را قبل از اعزام مخفیانه در نواری ضبط کرد و در گوشهای پنهان؛ که بعد از شهادتش به دست خانوادهاش رسید.
یکبار، بلکه چند بار باید این وصیت نامهها را بخوانیم تا بفهمیم که چطور جبهه برای بعضی دانشگاهی بود که حتی بدون گذراندن تحصیلات مقدماتی، از آن فارغ التحصیل شدند و مدرک خود را از اباعبدالله علیه السّلام گرفتند. و به راستی چه تفاوتی بین نوجوانان آن زمان ونوجوانان این عصر وجود دارد؟!!
نوشته شده در پنج شنبه 94/10/3ساعت 3:28 عصر
